سوال برای شناخت بهتر زوجهای جوان ( قسمت اول )

 سوال برای شناخت بهتر زوجهای جوان ( قسمت اول )

انتخاب مقاله از : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

365 سوال برای زوجهای جوان -مترجم :سارا خاتمی - با تشکر از سایت : persianv

آیا تا به حال شاهد مسابقه زوجهای جوان بوده اید؟
مسابقه ای که در آن راجع به همسرانشان سؤالاتی می پرسندو چنانچه جواب بدهند، جایزه می گیرند؟
واقعاً از اینکه بعضی ها نمی توانند بگویندشریک زندگی شان به چه ورزشی علاقه مند است و یا حتی رنگ چشم همسرشان را به یاد نمی آورند، نخندیده اید؟
تا به حال متوجه شده اید که خیلی چیزها راجع به آنها که دوستشان دارید هستو شما نمی دانید؟ چقدر دوست دارید، شریک زندگی تان از گذشته شما اطلاع داشته باشد؟
سؤالات ساده و پیش پا افتاده، گاهی عمیق ترین زوایای شخصیت فرد را بیان می کنند. حتی با طرح با چنین سؤالاتی می توانید از درونی ترین احساسات طرف مقابل با خبر شوید. اما مسئله اینجاست که غالباً، از همدیگر سؤال نمی کنیم.
اگر تا کنون چنین فرصتی نداشته ای، هنوز وقت باقی است. حالا فرصت خوبی است، کتابی که در دستهای شماست، راهی است برای نزدیک تر شدن. اما تنها یک شرط دارد. باید زمان و مکان مناسب را بیابید، با هم خلوت کنیدو دور از چشم دیگران و صدای مزاحم و حتی بدون وجود صدای زنگ تلفن به تک تک سؤالات نگاه کنید و سؤلاتی را که هنوز نپرسیداه اید، بپرسید. زمان را از دست ندهید. کارشناسان مشاوره درمانی و خبرگان اهل فنبا دقت تمام این سؤالات را تنظیم کرده اند.
همه چیز به اختیار شماست. می توانید بی درنگ، پاسخ دهید یا ساعتها بر سر هر سؤال بحث و گفتگو کنید. ما فقط می گوییم هیچ اجباری در کار نیست. لازم نیست سؤالی را که نمی خواهید بپرسید!
خود را در کمال آرامش و راحتی قرار داده و شروع کنید.
هیچکدام از طرفین نباید حتی احساس کنند که نوبت اعتراف است.
توصیه می کنیم از سؤالات بحث بر انگیز و جنجال آمیز هم صرف نظر نکنید چرا که ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن آمدیم. شاید سؤالات ما، شما را به گذشته بر گردانده و باعث شده مشکلاتتان را ریشه یابی کنید و خود را به شریک زندگی تان نزدیک و نزدیکتر به هر حال، آماده ایم.

1- به نظرت من خودم را خوب می شناسم؟
2-چرا از من خوشت می آید؟
3-واقعاً چیزی از من یاد گرفته ای؟
4-فکر می کنی اگر قرار باشه با هم سفر بریم، کجا را انتخاب می کنی؟
5-قشنگ ترین خاطره ای که از رابطه مون داری، چیه؟
6-وقتی با هم دعوامون می شه، چه حسّی داری؟
7-به نظرت مشاوره چیه؟ واقعاً بهت کمک می کنه؟ یا می تونه به من کمک کنه؟ اصلاً شده تا به حال فکر مشاوره به سرت بزنه؟
8-دوست داری چه لباسی بپوشی؟نظرت راجع به طرز لباس پوشیدنم چیه؟
9-چکار باید بکنم تا زندگی مون بهتر و راحت تر بشه؟ به نظرت چه تغییری باید تو زندگی مون اتّفاق بیفته تا حال بیشتری داشته باشه؟
10-به عقیده تو به عنوان شریک زندگی، چیزی هست که به خاطرش فداکاری و گذشت کنی؟

11-فکر می کنی تو مواقع بحرانی، چقدر از پی مشکلات برمی یام؟
12-تا حالا تونستم به مشکلات بین خودمون غلبه کنم؟
13-به نظرت چکار کنم که زندگی لذّت بخش تر بشه؟ به عقیده ات تغییری هست که لازم باشه؟
14-چکار کنم که از کارم بیشتر لذّت ببرم؟ خیال می کنی کار خاصی از دستم برمی یاد؟
15-واقعاًراهی هست که از رابطه مون بیشترو بهتر لذّت ببریم و آرامش بیشتری داشته باشیم؟
16-موضوعی هست که دلت نخواد با من در میان بذاری؟چرا از این موضوعات ناراحتی؟می تونی خیلی راحت اونارو با کسان دیگه ای در میان یگذاری؟
17-اصلاً موضوعی بوده که دلت خواسته باشه بیشتر و راحت تر و آزادانه تر راجع به اون حرف بزنم؟
18-یادت می یاد اولین باری که منو دیدی، از چی خوشت اومد؟
19-اون جذابیت طی این مدت تغییری کرده؟
20-چکار بکنیم که رابطه مون بهتر بشه؟ فکر می کنی

21-به نظرت بهتر نیست کمی به خودم برسم، بلکه جذابتر بشم؟
22-فکر می کنی از خیلی جهات شبیه خونواده ام هستم؟ به نظرت بیشتر به کی رفتم؟بگو از چه لحاظ؟
23-اگه فقط یک جمله فرصت داشته باشیم تا به هم بگیم، تو چی می گی؟دلت می خواد من چی بگم؟
24-به نظرت رابطه مون چقدر ما را به اهدافمون نزدیک می کنه،یا دور می کنه؟
25-از شریک زندگی ات چه انتظارات اساسی داری؟
26- خصوصیت من که خیلی مجذوبت کرده رو بگو؟ 5 خصوصیتی که باعث عصبانیت تو میشه رو بگو؟
27-واقعاً برای موفقیت های آینده باید یبشتر تلاش کنیم، با اینکه فکر می کنی زندگی خودش روبراه می شه و زمان همه چی رو درست می کنه؟
28-آیا تو شخصیت من، خصوصیتی هست که در زندگی، مشکل ساز باشه؟ در مورد شخصیت تو چی؟
29-اینقدر با من راحت هستی که حتی جلوی من گریه کنی؟ به نظرت اگر من گریه کنم تو هم گریه ات می گیره؟ گریه من چقدر روی تو اثر داره؟
30-اصلاً من تو رو یاد پدر یا مادرت میندازم؟چیزی در شخصیت من می بینی که تو رو یاد گذشته بیندازه، مثلاًیاددوستان نزدیک یا عشق قدیمی ای بیفتی؟


31-چقدر گذشته، شبیه به هم هست؟ و این می تونه رابطه مون روبهتر و محکم تر کنه؟ و چیزی هست که تفاوتش باعث بشه ما تو زندگی با هم مشکل پیدا کنیم، مثلاً تفاوت در ارزشها، اعتقادات دینی، فرهنگ، آداب و رسوم، علا ‍ ئق، تجربیات خانوادگی و یا فامیلی؟
32-شده تا حالا پیش بیاد که دلت بخواد تنها باشی؟ تحت چه شرایطی؟
33-اگه من بخوام به علا ئق خودم بیشتر برسم خوشحال می شی؟ حتی با این فرض که باعث بشه رابطه مون کمتر بشه؟
34-اگه تو زندگی با من موفق نشی، برای نجات زندگی مون چیکار می کنی؟ مشاوره درمانی می کنی؟روش زندگی ات رو عوض می کنی؟شخصیتت رو تغییر می دی؟چقدر انعطاف پذیری؟

35-می تونی از حرکات من متوجه احساس من بشی؟ وقتی سکوت می کنم، چه چیز من توجه تورو جلب می کنه؟به نظرت من تو ارتباط با مردم موفقم؟ از چه لحاظی در برقراری ارتباط با دیگران موفق هستم و از چه لحاظی ضعف دارم؟
36-به نظرت استعداد من تو چی بیشتره؟ آیا تو هم، همین استعدادها رو داری؟ اگه نداری، دلت می خواست تو هم داشته باشی؟
37-به نظرت چقدر من می تونم در حل مشکلات و کشمکش های زندگی تو، مثمر ثمر باشم؟ تحت چه شرایطی برای حل مشکلت به من رجوع می کنی؟
38-چطور می تونی کمکم کنی تا آدم بهتری بشم؟
39-نقش تو در زندگی من چقدر مهمّه؟ اصلاً ممکنه بدن تو هم زندگی من خوب و موفق از آب در بیاد؟
40-نظرت راجع تیپ من چیه؟ از چه لحاظ من جذاب هستم؟


41-کد.م کار من ممکنه باعث ناراحتی تو بشه؟
42-فکر می کنی معمولاًحرفات رو می گیرم؟ چقدر تو رو درک می کنم و از چه لحاظ نقطه ضعف دارم و باید بیشتر کار کنم؟
43-اگه نتونیم بچه دار بشیم، دلت می خواد بچه ای رو به فرزندی قبول کنیم؟اگه بتونیم بچه دار بشیم چی؟چطوره اگه حتی بتونیم بچه دار بشیم این کار رو بکنیم و بریم از پرورشگاه بچه بیاریم؟
44-آیا میتونی تنهایی سفر بری؟ مثلاً اگر پول کافی نداشته باشیم و علا ئق مون هم با هم فرق داشته باشه، تنهایی سفر می ری یا سعی می کنی با هم به توافق برسیم؟
45-از چه لحاظ ما به هم شبیه هستیم؟ از چه لحاظ با هم فرق داریم؟ دلت می خواست بیشتر به هم شبیه بودیم یا اینکه بیشتر با هم فرق داشتیم؟
46-به نظرت چه کتاب یا فیلمی رو من می تونم بخونم یا ببینم؟ چرا این کتاب یا فیلم رو به توصیه می کنی؟
47-به نظرت اگه دیدگاههای سیاسی مون با هم کاملاًفرق داشته باشه، تو تحمل می کنی؟ موضوعی هست که فکر کنی جداً بحران ساز خواهد بود؟
48-به نظرت آینده زندگی مون چطوره؟ خیال می کنی می تونیم بیشتر و بهتر ادامه بدیم؟چه خیالاتی برای آینده چه تنها و چه با من در سرت هست؟
49-اگه مجرد بودی زنگی ات چقدر فرق می کرد؟ این اوقاتی را که با هم سر کردیم، چطور سر می کردی؟

365 سوال برای زوجهای جوان -مترجم :سارا خاتمی - با تشکر از سایت : persianv

ادامه دارد

دیدگاه روانشناسی در مورد خیانت زنان به مردان

دیدگاه روانشناسی در مورد خیانت زنان به مردان

منبع : سایت مردمان          انتخاب مقاله از : پایگاه اینترنتی تنظیم خانواده

 

از قدیم تاکنون، مردم براین باورند که مردها در روابط با جنس مخالف، از عدم تعهد کمتری برخوردارند، در حالی که طبق تحقیقات جدید، زنان نیز به نسبت مردها می توانند دست به خیانت زده و در روابط خود پایبند نباشند! لذا هدف نهایی مطالعات بر این بوده که علت و الگوی اصلی این عدم تعهد را شناسایی و در ادامه به اصلاح و ارائه راهکارهایی برای رفع این مشکل بپردازند. واقعیت این است که برخی زنها در روابط طولانی مدّت و در نهایت رعایت تعهد در تمام سالها، بالاخره دست به خیانت زده و تعهد خود را زیر پا می گذارند. البته که مردها نیز به همان میزان ممکن است بعد از داشتن یک رابطه طولانی با یک نفر، دست به خیانت بزنند. در عین حال، هیچ یک از طرفین، در نهایت لجبازی، حاضر به قبول بی وفایی و خیانت خود نیستند! با این تفاوت که روش خیانت و علل آن در این دو جنس مخالف، کاملاً دو رویه متفاوت است.

مردها در عین تعهد به نفر خود، در صورت مجذوب شدن، چه از نظر عاطفی یا جنسی با نفر دیگر، تعهد خود را زیر پا می گذارند، در مقابل، زنها تا زمانی که از طرف مرد خود کاملاً از همه نظر تأمین شوند، بر تعهد خود پایبند می مانند. امّا به محض ایجاد و ادامه ی خللی در درک و تأمین عواطف، روابط جنسی، مالی و ... از جانب مرد، با شروع مشکلات بین آن دو، زن نیز بسوی خیانت و بیراهه کشیده می شود. بیشتر زنها براحتی نمی توانند دست به خیانت جنسی و ایجاد رابطه نزدیک با مردی دیگر بزنند، چرا که برخلاف مردها، ایجاد یک رابطه ی جدید رابطه جنسی از جانب زن، کاملاً در حالت رفتار و ابراز عاطفه خود نسب به مرد قبلی، نمایان است. از نظر خانم ها: "اگر مردها یاد بگیرند نسبت به نفر خود، از نظر عاطفی، جنسی، مالی و ... پایبند باشند، دلیلی ندارد که زن دست به خیانت بزند، البته در مقابل خیلی زنها، شاید بتوانند حتّی با عدم وجود عشق واقعی بین خود و همسرش، با عدم خلل در تأمین مرد خود در همه زمینه ها، باز هم به وی (خانه داری، شستشو، پخت و پز و ...)سرویس بدهد، این درحالیست که همزمان مرد، با کسی دیگر نیز مخفیانه در ارتباط است!)"

یکی دیگر از دلایل عدم خیانت زن و ایجاد رابطه رابطه جنسی با مرد دیگر، دیدگاه بد و برچسب های توهین آمیزیست که اجتماع نسبت به زنها دارند، چرا که در این صورت به وی به دیدگاه زنی هوس ران، فاحشه و ... نگاه می کنند. در حالیکه در صورت خیانت یک مرد به زن خود، جامعه نهایتاً یک برچسب "خیانت کار" به وی می زند! شاید هم به دید آدمی بی ارزش و کسی که با عواطف یک زن بازی می کند نگاه کنند، متأسفانه این دید و این فرهنگ از دیر زمان برای مردها مزیّتی غیر منصفانه بوده که با سیر زمان این افکار باز هم تغییر نکرده است. به قولی: "از قدیم الایام، اجتماع با وضع قوانینی غلط و ناعادلانه نسبت به مجازات و دیدگاه ها در مورد خیانت مرد به زن، با ارائه آزادی هایی غیر مستقیم و افراطی برای مردها، همواره آنها را در خیانت و عدم وفاداری در روابط خود، جسور تر کرده است. "

یکی دیگر از دلایل عدم خیانت کمتر از جانب یک زن این است که، زنها در روابط بیشتر به دنبال تأمین نیازهای عاطفی هستند. هر زنی با شروع رابطه ای متعهدانه با یک مرد، در روابط زناشویی و جنسی، تمام ارگانهای جسمی وی تا مدّتها تحت تأثیر این رابطه ی رابطه جنسی، رشد کرده و خو گرفته است و ناخودآگاه نمی خواهد با خیانت، به تمامی این آرامش درونی و جسمی خود پایان داده یا خللی ایجاد کند. حسّ زن را با بدبینی اشتباه نگیرید، چرا که این حسّ هیچ گاه به وی دروغ نمی گوید، در صورت خیانت یک مرد و ایجاد روابط متعدد و همبستر شدن با زنهای دیگر، مطمئناً وی به دلیل عدم تأمین نیازهای عاطفی به شدّت قبل، متوجّه روابط آن مرد با دیگران می شود.

از دیدگاه روانشناسی، تصوّر زنها همیشه این بوده است که در صورت خیانت و ایجاد رابطه جنسی با فردی دیگر، تمام معنویات، اعتبار، اصالت وی به عنوان یک "دختر شایسته" از بین می رود. معمولاً زنهایی که با آرایش های زننده و لباسی عجیب، در اجتماع حاضر می شوند، با رفتار های ناپسند و جذب مردها، خطری برای زنهای متعهد محسوب می شوند. ولی خوب، یک مرد همیشه زنی را برای زندگی انتخاب میکند که نسبت به همسر و زندگی خود وفادار باشد، چرا که از نظر زناشویی، برای هر مردی غیرقابل تصور است که بچه ی زاده از همسرش حاصل رابطه خود با همسرش نباشد! علاوه بر این، مردها باید بدانند که از نظر عاطفی و روحی،  یک زن همیشه از ترس خیانت مردها و قربانی نشدن، به روابط زناشویی خود پایبند و همواره با تمام قوای به تداوم و تأمین همسر خود اهمیت می دهند. در مقابل اگر مرد نیز به عدم بروز خیانت از جانب زن خود اهمیت دهد، و به تعهد خود پایبند باشد، ناخودآگاه موجب ایجاد رابطه ای عاشقانه و سالم در زندگی مشترکشان می شوند. در این حالت، حتّی مرد با این طرز فکر، همان قدر که به تداوم زندگی خود بها می دهد، با دیدن مردی دیگر که قصد فریب زنی را دارد، به سرزنش و کنترل وی می پردازند. مردی که به وفاداری و تعهد زن خود ایمان داشته باشد و از این نظر، خیالش آسوده باشد، از لحاظ عاطفی و روحی، دست به خیانت و ارتباط با زنی دیگر نخواهد زد.

در اینجا به دلایل کشیده شدن یک زن به راه خیانت می پردازیم:

1-     از نظر مالی به اندازه کافی تأمین نشود.

2-     به دلایلی چون، عدم همصحبتی و وقت گذاشتن همسرش برای وی، نیازهای عاطفی خود را از دید مردش نادیده انگارد.

3-     روابط همسرش با وی صمیمی نباشد.

4-     از نظر زناشویی و رابطه جنسی، ارضا نشود.

5-     تنهایی مطلق و حس بیکسی در منزل.

6-     عدم بروز احساسات مرد نسبت به مزیت های همسرش، مثل، زیبایی، تغییرات ظاهری و .. ، در این حال زن احساس بی ارزشی می کند.

7-     در صورت اعتیاد مرد به الکل یا اعمال خشونت و بددهنی.

8-     در صورت اطمینان از خیانت مرد.

9-     عدم درک عواطف و آرزوهای زن.

 در صورتی که مرد، همسر خود را خانه نشین یا از شرکت در جمع منع نماید.

 اعتیاد یا قمار و ....

 نقض عضو یا اختلال در ارتباط جنسی یا دیگر اعضاء بدن.

 

البته طبق آمار، زنها به سه دلیل عمده دست به خیانت می زنند، در غیر اینصورت مطمئناً به تعهد خود پایبندند. اوّل، نارضایتی یا عدم احساس خوشبختی در زندگی اوّل که ناشی از کمبود یا وجود عوامل فوق می باشد، در این صورت نیازهای خود را در مرد دیگر جستجو می کند. دوّم، دیدگاه اشتباه اجتماع نسبت به زنانی که قدرت جنسی و شهوت زیادی دارند، در نتیجه وی مجبور است در روابط خود با همسرش این حس را کنترل کند که مبادا مورد اتهام واقع شود و همواره جلوه ی اجتماعی خوبی را در نظر همسرش داشته باشد، این کنترل شهوت به وی فشارهای روحی و جسمی وارد می کند. سوّم، برخی زنها همواره بر این باورند که یک رابطه بالاخره به پایان می رسد، بنابراین با ایجاد روابط جنسی و خیانت با کس دیگر (در حین یک رابطه متعهدانه)، سعی می کنند قبل از پایان یافتن رابطه خود با نفر اصلی و ضربه عاطفی خوردن، جایگزینی پیدا کنند.

منبع : سایت مردمان          انتخاب مقاله از : پایگاه اینترنتی تنظیم خانواده

 

9 دشمن زندگی زناشویی از دیدگاه روانشناسان

  9  دشمن زندگی زناشویی از دیدگاه روانشناسان

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم. ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد. پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا 9 مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم. البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.


1- تلویزیون

تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.
2- خانه‌نشینی
ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید. اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!
3- ساعات اضافی
دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست! تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.
4- رسیدگی به وضع ظاهر
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد. پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!
5- بی‌توجهی
یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد. زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.
6- حسادت مفرط
دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.
7- خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند. پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.
8- نبود برنامه
تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!
9- سکوت
مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم. با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند… در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید. البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است… پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.

راه رسیدن به آرامش بعد از طلاق

راه رسیدن به آرامش بعد از طلاق
منبع: موسسۀ روانشناختی کاریزما مشاور 

جدایی دردناک است و این یک حقیقت تلخ است. مگر این که شخص از نظر احساسی بسیار سرد و غیرصمیمی باشد. از دست دادن عزیز همواره یکی از بدترین تجربه‌هاست. شخص دوست دارد در چنین شرایطی به گوشه‌ای برود و با خودش تنها باشد و تمام اینها پس از گریه کردن است.

جدایی دردناک است و این یک حقیقت تلخ است. مگر این که شخص از نظر احساسی بسیار سرد و غیرصمیمی باشد. از دست دادن عزیز همواره یکی از بدترین تجربه‌هاست. شخص دوست دارد در چنین شرایطی به گوشهای برود و با خودش تنها باشد و تمام اینها پس از گریه کردن است.

شاید گریه کردن ساده‌ترین کاری باشد که در چنین مواقعی می‌توان انجام داد.اما فرد نیاز به زمان دارد. زمانی برای سپری کردن و غلبه بر سختی و التیام نسبی زخمها.

کارشناسان این زمان را زمان سوگواری می‌نامند. چنانچه شما نیز عزیزی را از دست داده‌اید و یا پس از مدتی که در زندگی مشترک بوده‌اید از همسرتان جدا شدهاید ، نیاز به این زمان سوگواری دارید. پس نخواهید آن را انکار کنید.

● اما بهترین راه برای بهتر سپری کردن این دوران چیست؟

واقعیت این است که پاسخ این پرسش بستگی دارد به این که شما چه نوع شخصیتی دارید. برخی افراد خود را در کارشان غرق می‌کنند ، برخی دیگر در خانه می‌مانند و غصه می‌خورند. برخی دیگر نیز به افراط و تفریط در کارها میپردازند.

بهترین راه علاج آن چیزی است که به جایگزین‌درمانی معروف است. به این معنی که فقدان یا کمبود عشق و محبت را با فعالیت یا کار دوست‌داشتنی دیگر جایگزین کنید. برای مثال، با تغذیه مناسب و رفتن به سالن‌های ورزشی و انجام فعالیتهای ورزشی به جسم و بدن خود محبت کنید. اما این که چگونه کار را آغاز کنید به ترتیب زیر است:

● با بخشش شروع کنید

جدایی و طلاق بسیار دردناک است و شاید زخم‌های زیادی از آن بر روح و روان طرفین مانده باشد ، اما بدانید قطعا شما نیز گفتار و کردار زیبا و دوست‌داشتنی در این باره نداشته‌اید. هر دو از هم رنجیده‌خاطر هستید ، اما مرور اتفاقات تلخ فقط حال تان را بدتر میکند.

پس سعی کنید با وجود مخالفت با برخی رفتارها بتوانید از آن ها بگذرید و خود را به دست پروردگار بسپارید. البته این کار ساده نیست، اما بهترین مجرا برای خروج و تخلیه ناراحتی و خشم به شمار میرود.

● ورزش یعنی خروج از افسردگی‌

تیلور، یکی از استادان دانشگاه استانفورد معتقد است ورزش یکی از شیوه‌های موثر برای خروج از افسردگی است. تاثیرات مثبت ورزش بر بدن همواره مورد توجه قرار می‌گیرد اما تحقیقات مشخص کرده است افرادی که ورزش می‌کنند با تقویت حافظه و روحیه احساس رضایت بیشتری از زندگی میکنند.

ورزش با کاهش استرس و افزایش احساس شادابی موجب احساس بهتر و رضایت بیشتر در افراد صرف‌نظر از وضعیت زندگی و مشکلات میشود.

متخصصان معتقدند ورزش مانند داروی ضدافسردگی عمل می‌کند و چنانچه روزانه ۳۰دقیقه سریع راه بروند یا به طور منظم ورزش کنند ، پس از ۱۰ روز تاثیر آن را در بهبود وضعیت روحی و شادابی خود خواهند دید.

از طرف دیگر، چنانچه ورزش به مدت طولانی در فعالیت‌های ثابت روزانه گنجانده شود ، موجب عملکرد بهتر مغز شده و مواد شیمیایی مسوول داشتن احساس بهتر و رضایت وارد خون میشود.

● روابط دوستانه را گسترش دهید

به جای انزوا و دوری از جمع روابط دوستانه را گسترش دهید. به یاد داشته باشید دوستی‌ها شادی‌ها را مضاعف و غم‌ها را تقسیم میکند.

در روابط دوستانه مهر ورزیدن وجود دارد و همین امر برای تان بسیار مفید خواهد بود. حتی اگر در یک لحظه جز خودتان کس دیگری برای مهر ورزیدن وجود نداشت یا امکان مهرورزی را به شما نمی‌داد. بدانید افرادی که نمی‌توانند خودشان را دوست داشته باشند ، هرگز قادر به محبت کردن به دیگران نیز نیستند. پس از خودتان شروع کنید. اما سعی کنید رفت و آمد با افراد گوناگون را نیز تجربه کنید. به این ترتیب حتی می‌بینید که افراد خصوصیت‌ها و نقاط مثبت و منفی زیادی دارند و از این رو بخشیدن خود و دیگران نیز برای تان ساده‌تر میشود.

● به یاد داشته باشید دوستی‌ها شادی‌ها را مضاعف و غم‌ها را تقسیم میکند.

▪ به خودتان بیندیشید

با خواندن یک اثر یا مطلب آموزشی - ادبی یا علمی- فکر خود را دوست بدارید و به پرورش آن کمک کنید. با آرامش و پاک کردن فکر خود از مسائل نا خوشایند یا نشستن کنار رودخانه یا دریا به روح خود عشق بورزید و به شادابی آن کمک کنید. احتمالا منظور اصلی و جان مطلب را گرفتید. انتخاب فعالیت‌های انرژی‌زا و خشنودکننده می‌تواند موجب رضایت شما از خود به عنوان یک انسان مستقل شود و موجب شود تا بتوانید بهتر بر شرایط موجود غلبه کرده و آن را بپذیرید.می گویند در پس هر تاریکی روزنه‌ای برای نفوذ روشنایی است. فقط باید با پیداکردن آن روزنه به قلبتان به روشنایی آن کمک کنید.

به این ترتیب در حدود ۲ سال دیگر می‌توانید به حالا فکر کنید و از این که بهترین کمک را به خود کردید ، احساس رضایت کنید و از اتفاقاتی که برایتان افتاده خوشحال شوید یا می‌توانید وقت خود را صرفا با غصه خوردن سپری کنید. البته با انتخاب راه دوم وقتی در آینده به این لحظات می‌اندیشید جز تاسف و نارضایتی چیزی عایدتان نخواهد شد. حالا کدام راه را انتخاب میکنید؟!

ویلیام شکسپیر می‌گوید: افرادی که حوصله ندارند چقدر ناتوان هستند. آنچه آسیب دیده بتدریج بهبود می‌یابد ، پس با خود مهربان باشید و بدانید غم‌ها به آرامش می‌رسند. پس انتخاب کنید که رضایت و شادی می‌خواهید و به گذشته فکر نمی‌کنید. حالا فقط امکان حرکت به آینده است. به خود فرصت بدهید با رعایت موارد فوق تجربههای تلخ را با افکار خوش پشت سر بگذارید.

وضعیت حقوقی مهریه

 

وضعیت حقوقی مهریه

 

به مجرد عقد، زن مالک مهر می‌شود و نسبت به آن حق مطالبه خواهد داشت. بنابراین می‌تواند هر گونه تصرفی نیز در آن بنماید. «پرداختن مهریه به عهده شوهر باشد که باید عندالقدره و الاستطاعه بپردازد.» یعنی در صورت داشتن توانایی و وسعت و تمکن مالی. شرطی است که در قباله پیشینیان می‌نوشتند. آوردن این شرط به معنی حال نبودن مهر نیست. بلکه حکایت از توافق طرفین دارد بر این که ایفای تعهد نباید موجب تنگدستی شوهر شود. آوردن این شرط و بیان تعیین مدت برای پرداختن مهر اسقاط حق حبس زن را به دنبال می‌آورد. مگر این که توافق زوجین ناظر به وضع کنونی شوهر و به منظور ایجاد گشایش و دادن مهلت باشد. در این صورت شرط «عندالقدره و الاستطاعه» نمی‌تواند دلیل بر اسقاط ضمنی حق حبس باشد.


وجود قباله ازدواج نمایانگر تعهد زوج است. هرچند که نکاح در حکم عقد معاوضی (یعنی عقدی که دو طرف یا یکی از آن دو را ملزم به انجام امری می‌نماید) است و برای زن و مرد ایجاد تعهد و تکلیف می‌کند. به تبع عقد نکاح برای زن و مرد حق حبس ایجاد می‌شود؛ زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده است از تمکین در برابر مرد امتناع کند. متقابلا مرد هم می‌تواند پرداخت مهر را منوط به تمکین زن نماید. لکن قانون مدنی این اصل مسلم معاملات معاوضی را درخصوص نکاح به سکوت برگزار می‌کند و تنها از حق حبس زن سخن می‌گوید. علت آن نابرابری شرایط مرد و زنی است که در آستانه ازدواج قرار گرفته‌اند، زیرا پرداختن مهر برای زوج قابل جبران است لکن چنانچه زوجه تمکین و زوج از پرداختن مهر امتناع کند، زوجه متحمل خسارتی جبران‌ناپذیر شده که قابل قیاس با از‌دست‌رفتن مهر نیست.


قوانین و مقررات راجع به نکاح از قوانین آمره به حساب می‌آیند. این قوانین قوانینی هستند که طرفین نمی‌توانند خلاف آن را توافق کنند یا خلاف آن را شرط کنند و اراده افراد برخلاف آن نافذ نخواهد بود. مثلا در عقد نکاح منقطع باید مهر معلوم و مشخص باشد و عدم مهر موجب بطلان خواهد بود. در این عقد که عقد تمتع نامیده می‌شود مدت نکاح را ذکر می‌کنند، لکن عقد نکاح دائم عقدی است که مدت ندارد.


براساس قانون، اوراق عقد و طلاقی که مطابق مقررات و نظام‌نامه‌های جاری به ثبت برسد، سند رسمی محسوب می‌شود و محتوی مندرجات و امضاهای آن معتبر است مگر این که خلاف آن ثابت شود و جعلی باشد. به همین دلیل درباره مهریه مندرج در سند رسمی ازدواج بی‌آن‌ که حکمی از سوی محاکم دادگستری صادر شده باشد، قابلیت اجرا وجود دارد.
اگر مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر بعد از نزدیکی زن را طلاق دهد، مهرالمثل تحقق خواهد یافت. مهرالمثل مهریه‌ای است که در صورت مشخص نبودن مهر با رعایت حال زن تعیین می‌شود.
در این فرض هرگاه زوجه مدعی وقوع نزدیکی باشد و زوج آن را انکار کند، منکر سوگند داده می‌شود، زیرا اصل بر عدم وقوع نزدیکی است. همان طور که در خصوص مهر نیز با وجود اختلاف در میزان آن، سخن زوج پذیرفته خواهد شد. زیرا اصل بر برائت ذمه زوج بر افزون‌تر از مورد اقرار است


درخصوص اختلاف زوجین نسبت به صفت مهر، سخن زوجه با سوگند پذیرفته می‌شود، اما درخصوص تسلیم مهر با توجه به این که اصل بر عدم تسلیم است، قول زن مورد قبول است و مشغول ذمه بودن یا بدهکار بودن زوج استصحاب می‌شود؛ یعنی همچنان بدهکار باقی می‌ماند.
موجب تحقق مهر عقد نکاح است و به مجرد عقد زن مالک مهر می‌شود و چون مهر به دارایی او اضافه می‌شود و حق مطالبه نیز دارد، می‌تواند هر گونه تصرفی در آن کند. در نتیجه مالکیت زن بر کابین نیازمند قبض نیست.


همچنین تبدیل مهر مانع پرداختن نمی‌تواند باشد؛ مثلا اگر مهر مال غیرمنقول قابل تقسیم باشد و نصف آن به طور مشاعی بخشیده شده باشد و پس از بخشیدن و قبل از دخول طلاق واقع شود، نصف باقیمانده به زوج تعلق خواهد داشت. مال غیرمنقول هم مالی است که قابل تقسیم است و 2 نفر مالک دارد و آن دو نفر به طور مشاع مالک هستند و یکی نمی‌تواند بدون اطلاع دیگری آن را بفروشد چون مالک دوم برای خرید مقدم است.
تسلیم مهر به زن تکلیف مرد است و تا زمانی که به این تکلیف عمل نکرده، ضامن عیب و تلف آن است. اصول کلی معاملات در عقد نکاح و عقدی که به تبع آن درخصوص صدق واقع شده، حاکم خواهد بود. مثلا در وضعیتی که مهر معیوب باشد، زن حق خواهد داشت مهر را برگرداند و مثل یا قیمت آن را از شوهر بخواهد یا عین مهر را نگه دارد و تفاوت قیمت بین صحیح و معیوب را از باب ارش (یعنی تفاوت قیمت بین صحیح و معیوب) مطالبه کند.


موجب تحقق مهر عقد نکاح است و عقد نکاح دائم و منقطع هر گاه باطل بوده باشد و نزدیکی هم صورت نگرفته باشد زن حق مهر نخواهد داشت و اگر مهر را گرفته باشد، مرد می‌تواند آن را استرداد کند. البته چنانچه زن به فساد نکاح جهل داشته باشد و نزدیکی هم صورت گرفته باشد، مستحق مهرالمثل است.
علاوه بر آن، چنانچه به مناسبت وعده ازدواج تمام یا قسمتی از صداق مقرر بین طرفین به زن داده شده باشد و وعده داده شده به فرجام نرسد، با توجه به این که هر یک از دو طرف حق خودداری از ازدواج داشته‌اند، به تبع آن مهر پرداخت شده قابل برگشت است. اگر مهر مذکور را هبه بدانیم، باز هم مانعی برای رجوع به آن نیست زیرا قانون مدنی این مورد را برشمردن مواردی که حتی با بقای عین آنچه بخشیده شده، فرد بخشنده نمی‌تواند به کسی که به او بخشیده شده رجوع کند، منظور نداشته است.