همسرم به من علاقه ای ندارد او با فرد دیگری در ارتباط است !

همسرم به من علاقه ای ندارد او با فرد دیگری در ارتباط است !

 

همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند. شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.
آیا این زندگی دوام خواهد آورد؟

همسرم به کسی دیکر علاقه‌مند شده است !!
همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند.....شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.

همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند. شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.
آیا این زندگی دوام خواهد آورد؟

صحبتهای زن:

سودابه 43 ساله، صاحب یک فروشگاه بزرگ پوشاک در حالی که به شدت گریه می کند می گوید: " احساس می کنم زیر پایم خالی است. ازدواج ما، ازدواج ایده آلی نبوده ولی همیشه احساس می کردم ما به هم تعلق داشته ایم. اصلا" نمی دانم چکار باید بکنم.کامران می گوید تو عوض شدی، در حالی که احساس میکنم به کسی دیگر علاقمند شده است."

"او در یکی از مراکز پزشکی مشغول به کار است و در همانجا هم با آذین، یکی از منشی های مرکز، ارتباط پیدا کرده. ظاهرا" آنها نقاط مشترک زیادی دارند با وجود آنکه آذین 15 سال کوچکتر از کامران است. کامران با اصرار می گوید ارتباط آنها فیزیکی نیست ولی من مطمئنم اینطور که پیش می رود کار به آنجا هم خواهد کشید."

"در یک مورد حق با کامران است. من دیگر آن سودابه ای که 21 سال پیش با او ازدواج کرد نیستم. و خدا را شکر اصلا" هم مایل نیستم مثل آن وقتها باشم. چیزی که در وجود من مفقود بود عزت نفس بود، و همین هم باعث شده بود کامران به سمت من کشیده شود. او متاسفانه فکر می کند باید از همه حمایت کند."

"من بچگی خوبی نداشتم – گذشته ام بسیار سخت بود. فرزند سوم و تنها دختر خانواده بودم . پدرم تاجر بود. او به کوچکترین بهانه ای ما را کتک میزد و من و برادرانم هیچ گاه طعم خوش محبت پدری را به خوبی در زندگی مان حس نکردیم. مادرم هم از او آزار می دید ولی به جای آنکه از من طرفداری کند، کاری می کرد که مایوس و ضعیف تر شوم. او در مقابل دوستانش مرا مسخره می کرد. کاری کرده بود که همیشه احساس کنم هرگز هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت."

" تنها دلخوشی من ارتباط محترمانه و محبت آمیزم با برادر بزرگم بود او همیشه در آن دوران سخت حامی و یاورم بود و به نوعی خلا عاطفی کمبود محبت والدینم را جبران میکرد. هنوز هم از مدرسه متنفرم. دوستان خیلی محدودی در مدرسه داشتم و به دبیرستان هم نرفتم. به جای درس خواندن، در یک فروشگاه بزرگ پوشاک کار پیدا کردم. حقوقم خیلی ناچیز بود ولی همینکه زمانی را در روز فارغ از محیط خانه بودم مرا راضی می کرد . بعد از ازدواجم هم بندرت آنها را دیدم و امروز هم که هیچ ارتباطی با آنها ندارم."

" چند سال بعد که صاحب فروشگاه باز نشسته شد، توانستم روی پای خودم بایستم. با گرفتن وام، فروشگاه را خریدم. حالا فقط پنج نفر در فروشگاه من از سراسر کشور سفارش می گیرند. سال گذشت100 میلیون تومان درآمد داشتم."

..... او ادامه می دهد:

"وقتی 21 ساله بودم با کامران آشنا شدم. او 25 ساله و دانشجوی سال آخر پزشکی بود. چند ماه از آشنایی ما می گذشت که احساس کردم می توانم به او اطمینان کنم و در مورد دوران کودکی ام با او صحبت کردم. به شدت متاثر شده بود و من هنوز هم فکر می کنم یکی از دلایل ازدواج او با من، حمایت از من و کمک به فراموش کردن آن دوره ی وحشتناک بوده است. من هنوز هم حس می کنم ارتباط معنوی عمیقی با او دارم. احساس می کنم خدمتی که او به من کرد را هیچ کس دیگری نکرده است."

" سال بعد با هم ازدواج کردیم و 10 ماه بعد دوقلو هایمان ، دنیا و دیبا ، بدنیا آمدند. چند سال بعد از آن، خیلی سریع گذشت. پذیرش مسئولیت مادرانه مرا به شدت مشغول کرده بود. سه سال پیش که دخترها به دبیرستان رفتند ناگهان متوجه شدم چقدر برای سر و صداها و هیاهو های آنها دلتنگ شده ام. بنابراین روزهای بیشتری را به کار بیرون از خانه ام اختصاص دادم و در جلسات مباحثات زنان که در خارج از شهر برگزار می شد شرکت می کردم." در همان دوران بود که به خواندن کتابهای روانشناسی پرداختم و چشمانم به راهی جدید برای رسیدن به آرامش درونی باز شد. از آن به بعد در جلسات هفتگی و سخنرانی های گروهی شرکت می کردم. و به این ترتیب الگوی معنوی جدیدی یافتم و باورهایم کاملا" عوض شد. یوگا کار می کردم و غذاهای طبیعی می خوردم و محصولاتی را می خریدم که به طبیعت آسیب نمی رساندند. کامران این شیوه را به هیچ وجه نمی پسندید . او مدام به خاطر غذاهای سالمی که جایگزین خرت و پرت های موردعلاقه اش کرده ام غر می زند. علاوه بر این ارتباط ما با هم خیلی خیلی کم شده. هرگز در مورد کار ش حرف نمی زند، من هم دیگر چیزی از او نمی پرسم."

" خجالت آور است...ما با هم غریبه شده ایم. هرگز فراموش نمی کنم در یکی از بعدازظهرهای دوران ماه عسلمان وقتی در کوهستان مه گرفته گم شده بودیم، هر دو فهمیدیم که اعتقاد عمیقی به هم داریم و حاضریم جانمان را فدای هم کنیم. کامران تنها کسی بود که احساس می کردم به خاطر من زنده است. خیلی دلم می خواهد که باور کنم هنوز هم ارتباط قلبی بین ما محکم است. اما الآن او یکی دیگر را پیدا کرده و قلب مرا شکسته است."

صحبتهای مرد:


کامران، 47 ساله ، می گوید : " سودابه، همه چیز را اشتباه تعبیر می کند من نمی خواهم از او جدا شوم . آنچه که من می خواهم ارتباطی است که در آن هر دو طرف به هم توجه کنند و همه چیز را بین خود تقسیم کنند. آشنایی من با همکارم آذین به من نشان داد که ارتباطی که بین من و سودابه وجود دارد ارتباط زناشویی نیست. ما حتی بندرت در یک اتاق می خوابیم. ما حتی باهم در یک خلوت مطبوع حرف نمی زنیم ، شوخی نمی کنیم و خلاصه هیچ ارتباط خصوصی نداریم. من نمی توانم باور کنم که سودابه حتی من را دوست داشته باشد."

" قبل از اینکه دخترانمان به دبیرستان بروند، محور همه ی ابعاد زندگی ما، آنها بودند. تا آن زمان سودابه به راحتی همه ی وظایف خود را انجام می داد. دومین باری که او را دیدم فهمیدم که او از پس هر کاری بر می آید. اما شاید فشار آن همه سختی ها و زحمات بود که نهایتا" فریاد اعتراضات او را بلند کرد. او به شدت حساس و زود رنج شده است و مدام ابراز خستگی می کند، اما اگر من راه حلی پیشنهاد کنم، مثل کمک گرفتن از کسی ، مرا به موعظه یا سرزنش کردن متهم می کند. احساس می کنم شدیدا" در حاشیه ی زندگی او قرار گرفته ام. اعتراف می کنم که مفاهیم معنوی که برای او مطرح شده و الگوهایی که برای خود تعیین کرده، برای من قابل فهم نیست. از نظر من مردی که او مرتب در سمینارهایش شرکت می کند، یک شیاد است. او مبالغ هنگفتی پول می گیرد تا آنچه را که همه می دانند را به شکلی دیگر برایشان تکرار کند. اما اگر این را بگویم او با بد خلقی هزار دلیل برای کج فهمی من آورده و می رود.

" اگر او هم تمایلی برای اصلاح این وضع نشان می داد خوب بود ولی من که نمی خواهم به زور او را وادار کنم نوع ارتباطش را با من عوض کند. او خرید محصولاتی که خودش تایید نمی کند را قدغن کرده است. اگر اتفاقا" من فراموش کنم و چیزی بخرم و به خانه بیاورم که او ممنوع کرده بوده با من مثل یک مجرم خطرناک رفتار می کند. من فقط اجازه دارم شیر بدون چربی و روغن کانولا و شناسنامه دار بخرم. سالها بود که ما یک شیشه شوی خاص می خریدیم اما الآن شیشه شوی در کار نیست، فقط اجازه داریم از سرکه، آب و آبلیمو برای شستن شیشه ها استفاده کنیم. هر محصولی که می خریم حتما" باید تهیه شده از مواد بازیابی شده باشد یا در کارخانه ای تولید شده باشد که آن مواد را روی حیوانات آزمایش نمی کنند. همچنین او با گروهی از افراد مسن مراوده پیدا کرده که من هیچ زبان مشترکی با آنها ندارم."

" من به دنبال یک زندگی ایده آل نیستم، فقط می خواهم همان زندگی که داشتیم را داشته باشم. من دوستان قدیمیمان را دوست دارم. یکی از همین دوستان، اولین بار سودابه را به من معرفی کرد. روزی که برای اولین بار همدیگر را دیدیم مثل یک ثانیه گذشت ؛ و من همیشه در کنار سودابه احساس همان روز اول را داشتم. هنوز مدت زیادی از آشنایی ما نگذشته بود که او راجع به دوران کودکی اش برای من حرف زد. من شگفت زده و متعجب بودم نه تنها به خاطر تحمل این همه رنج و سختی بلکه به دلیل رشد و بالندگی او در چنین محیطی. من بیشتر از همه عاشق، پر انرژی بودن او بودم. یادم می آید به او قول دادم همیشه در کنارش خواهم بود.

.....او ادامه می دهد :

" نمی خواهم بگویم همه چیز تقصیر سودابه بوده. او راست می گوید، من هرگز نمی خواستم در مورد محیط کارم با او حرف بزنم. سرو کار من مدام با افراد بیمار و ناخوش است ؛ در خانه نیاز به استراحت دارم. ضمن آنکه من هیچوقت نمی توانستم در مورد مسائل شخصی ام خوب حرف بزنم . شاید به خاطر آنکه هرگز این کار را یاد نگرفته ام. دوران کودکی سودابه داستان وحشتناکی بوده است ولی من هم زندگی کسالت باری داشته ام. پدرم در یک شرکت بیمه کار می کرد. وقتی به خانه برمی گشت شام می خورد، جلوی تلوزیون لم می داد و بعد هم می رفت و می خوابید. مادرم منشی بود و وقتی بیشتر مادران در خانه بودند، سر کار بود و من و برادرانم مجبور بودیم بعد از مدرسه برویم خانه ی همسایه. هیچ کدام از ما در مورد اتفاقاتی که در طول روز برایمان افتاده بود با هم حرف نمی زدیم. من اگر از چیزی ناراحت می شدم، عادت کرده بودم که در دلم نگه دارم. من پسر بچه ای بودم که همیشه احساس تنهایی و بی کسی می کردم....همان احساسی که امروز در زندگی مشترکمان دارم.

"حدود یک سال پیش بود که با آذین آشنا شدم. او هم زندگی زناشویی موفقی نداشته. همسرش از او خواسته کارش را رها کند و بچه دار شود اما او قبول نکرده . روابط من و آذین عاشقانه نبود، اما اگر من می گذاشتم می توانست به آن مسیر برود. من با او بیش از سودابه حرف می زدم. مطمئنم آذین بیشتر به من فکر می کند تا سودابه. او به من نشان داده که چقدر در زندگی مشترکم با سودابه، محرومم. من هنوز هم مایلم زندگیم را نجات دهم....و امیدوارم خیلی دیر نشده باشد.

صحبتهای مشاور :

مشاور می گوید: "مراجعه ی این زوج به دفتر من به دلیل احساساتی شدن کامران بود. من تعجب نکرده بودم. شاید گاهی احساساتی شدن شوهر جدی گرفته نشود اما زنی که فوران احساسات شوهرش را ببیند می تواند متعجب شود و تحت تاثیر قرار بگیرد. نادیده گرفتن احساسات یک نفر و عدم اطمینان به درونیات او چیزی است که سودابه از دوران بچگی فرا گرفته. همچنین او انفکاک و فاصله افتادن بین یک زن و شوهر را به چشم خود دیده است."

" در حالیکه افشاگری کامران اعتماد به نفس سودابه را هدف قرار داده، خبر خوش این است که کامران می خواهد برای نجات زندگی خود کاری بکند. در اولین جلسه ی مشاوره کامران به سودابه قول داد دیگر با آذین قرار ملاقات نگذارد و همه ی توان و تمرکز خود را برای حفظ زندگی مشترکشان به کار گیرد. "

"اول از آنها خواستم فاکتورهایی که باعث فاصله افتادن میان آنان شده را پیدا کنند. سودابه و کامران با تمام انرژی سعی می کردند آنچه را که به زندگی آنها نفوذ کرده و موجب جدایی آنها از یکدیگر شده را پیدا کنند. ازدواج ادامه ی روند رشد و انطباق است، ولی وقتی یکی از طرفین تغییر می کند ( در هر مرحله ای)، برای طرف مقابل پذیرش این تغییر کار ساده ای نیست."

" زندگی مشترک کامران و سودابه همیشه یک زندگی معمولی بوده است – بد نبوده ولی خوب هم نبوده. با بدنیا آمدن بچه ها به عنوان یک دغدغه ی مشترک و تعدیل کننده ی تفاوتها و مشاجرات، ارتباط دوستانه و خلوت آنها مورد غفلت واقع شده است. آنها بندرت در کنار هم نشسته اند و با هم حرف زده اند."

" در خانواده ی کامران صحبت کردن در مورد خود، وجود نداشته است، بنابراین برای او حتی صحبت کردن با سودابه در مورد آنکه روز را چگونه گذرانده سخت است. او عادت کرده است حرفهایش را در سینه نگه دارد. از طرف دیگر سودابه نیز بندرت راجع به کودکی خود حرف می زند. او معتقد است اگردر همه ی ابعاد زندگی بتواند ممتاز باشد، از شر آن دوران خلاص می شود و می تواند آنرا به فراموشی بسپارد. اما درونیات آزار دهنده و کشمکش ها، نیاز به فضای لازم دارند تا بروز کنند و در مورد آنها حرف زده شود تا درمان شوند. وقتی کامران کاوش های معنوی سودابه را پست می شمارد، سودابه همان احساسی را خواهد داشت که به عنوان یک دختر بچه ی بی پناه تجربه کرده بود.

....و مشاور ادامه می دهد :

گوش دادن به حرفهای یکدیگر و ابراز احساسات مختلف طرفین، این امکان را فراهم می کند که هر دو با نگاه بخشایشگر به هم نگاه کنند. ما چندین جلسه با سودابه در مورد خشم او نسبت به والدینش صحبت کردیم. هرچه بیشتر حرف می زدیم، بیشتر متوجه می شد که آنها تا چه حد مشکل روحی، روانی داشته اند و در نهایت او توانست بفهمد که تقصیری متوجه خودش نبوده و دیگر از دست خودش عصبانی نبود. وقتی متوجه شد که احساسات منفی او در مورد خودش بیجا بوده، همانطور که کامران را نیز بیهوده مقصر می دانسته است....فضا برای شکوفایی و ابراز احساسات عاشقانه میان آن دو فراهم شد.

" از آنجاییکه هیچ کس نمی تواند خود را در اختیار دیگری قرار دهد مگر آنکه از طرف او احساس امنیت کند، از هر دوی آنها خواستم به من بگویند مایلند طرف مقابلشان چه تغییری بکند تا او بتواند به او اطمینان کند و در کنارش احساس امنیت و آرامش داشته باشد. سودابه گفت : " می خواهم کامران دیگر مرا نصیحت یا سرزنش نکند" و کامران گفت : " نمی دانم چطور به او بگویم که چقدر احساس حقارت می کنم و چقدر اذیت می شوم از اینکه در زندگی جدید او هیچ جایگاهی ندارم". سودابه موافقت کرد که کامران را دعوت کند تا با همه ی دوستان جدید او آشنا شود و تک تک آنها را بشناسد. در مقابل کامران نیز به او قول داد برای آنچه که در مورد سودابه نمی فهمد صبورتر باشد و به او فرصت توضیح دادن بدهد. آنها هردو قول دادند همه ی تلاش خود را بکنند تا برای هم همسران خوبی باشند. خلاصه آنکه کامران و سودابه فرصتی برای خود فراهم کردند که نسبت به هم بیشتر احساس مسئولیت کنند و کمتر از خودشان دفاع کنند؛ به جای توهین و تحقیر، با مهربانی و محبت با هم حرف بزنند و بیشتر فضای مفرح و لذت بخش برای یکدیگر بسازند تا فضایی خشک و جدی.

" جلسات مشاوره ی ما 6 ماه بطول انجامید. در جلسه ی آخر احساس کردم که آنها کاملا" دریافته اند که چه تفاوتهایی با هم دارند و چه چیزها و چه کسانی این تفاوتها را بوجود آورده اند. اکنون آنها از صمیم قلب برای انطباق با هم می کوشند و هرگز اجازه نمی دهند مشکلات کوچکشان حل نشده باقی بماند. کامران می گوید : "ممکن است ما اختلاف سلیقه هایی داشته باشیم ولی عشق و احترامی که بین ما است دو طرفه و بی نظیر است."

مطلوب ترین سنین برای باردار شدن زنان در چند سالگی است؟

مطلوب ترین سنین برای باردار شدن زنان در چند سالگی است؟

منبع : پزشکان بدون مرز   ارسال مقاله از : مهدی حجازی

محققان تحقیقات زیادی در مورد زمان های متفاوت بارداری انجام داده اند و نتیجه اینکه بالاترین نقطه و اوج توانایی باروری در زنان در .... سالگی است و...

محققان تحقیقات زیادی در مورد زمان های متفاوت بارداری انجام داده اند و نتیجه اینکه بالاترین نقطه و اوج توانایی باروری در زنان در ۲۴ سالگی است.
تمامی خانم ها در هنگام تولد بالاترین میزان تخمک ها را جهت باروری دارند. یعنی در حدود یک میلیون تخمک. اما وقتی به سن بلوغ می رسند این میزان به حدود ۳۰۰ هزار عدد می رسد و مسئله اینجاست که از این تعداد فقط در حدود ۳۰۰ تخمک در دوره فعالیت تخمدانها آزاد می شود و امکان باروری می یابد.


هم چنان که سن افزایش می یابد تخمدانها هم پیرتر می شوند و تخمکها آمادگی کمتری برای باروری خواهند داشت. به همین دلیل است که امکان بروز مشکلات و اختلالات کروموزومی و ناهنجاری های ژنتیکی مانند سندروم داون در سنین پایین تر به مراتب کمتر از سنین بالا می باشد.
در عین حال احتمال بروز سقط جنین نیز در سنین بالا بیشتر است. این احتمال در زنانی که بین ۲۰ تا ۲۴ سال سن دارند احتمال سقط جنین ۱۰ درصد است در حالی که این رقم در زنان ۳۵ تا ۳۹ ساله ۱۸ درصد و زنان ۴۰ تا ۴۴ ساله به ۳۴ درصد می رسد.
در عین حال در دهه بیست سالگی احتمال ابتلا به انواع مشکلات رحم و اندومتر به مراتب کمتر است و بیماری های مقاربتی نیز در این سنین کمتر ایجاد می شود.
از طرف دیگر در دهه بیست سالگی بدن از نظر فیزیکی سالم تر است و فرد مبتلا به بیماری ها و ناراحتی های گوناگون نمی باشد. از این رو احتمال زایمان زودتر از موعد و تولد نوزاد نارس در سن کمتر از ۳۶ سال پایین می باشد.
لازم به ذکر است که بررسی ها نشان داده اینکه شما در اوایل دهه بیست سالگی اقدام به بارداری نمایید یا در اواخر آن تغییر چندانی نمی کند و تفاوت باروری در این محدوده سنی ناچیز و قابل چشم پوشی است.
در ضمن نکته قابل ملاحظه این است که فقط بارداری مهم نیست و پس از زایمان مراقبت های مربوط به نوزاد و اینکه مادر بتواند با بیداریهای کودک بیدار بماند و با خوابیدنهای او استراحت نماید در دهه بیست سالگی راحت تر است و پس از آن از نظر بدنی و فیزیکی فشار بیشتری را متحمل می شود.
به عقیده بسیاری از متخصصان سن ۲۵سالگی بهترین سن برای فرزند اول است. زیرا هم مادر سن مناسبی دارد و هم اینکه در بازیها و مراحل گوناگون رشدی کودک بهتر می تواند در کنارش باشد.


علاوه بر وضعیت جسمی افراد در دهه بیست سالگی از نظر ذهنی و عاطفی نیز انعطاف پذیری بیشتری دارند و ظرفیت بیشتری برای تحمل و پذیرش مسئولیت ها و تعهدات مربوط به فرزندان دارند.
از طرف دیگر مادر شدن در این دهه امکان تحصیل و آموزش دیدن را به شما می دهد. می توانید در این زمان فرزنددار شوید و سپس دوباره به جامعه و پرداختن به شغل و کارهای مورد علاقه برگردید. در صورتی که در سنین بالاتر اگر کار و حرفه خود را به جهت مسئولیتهای مادری رها کنید جذب دوباره بازار کار به مراتب سخت تر خواهد بود.
به همین دلیل از نظر بسیاری از مشاوران اقتصادی بارداری در این برهه از نظر مالی و اقتصادی نیز لطمه خاصی به خانواده نمی زند.
یعنی مادرانی که در سنین بالاتر اقدام به بچه دار شدن می کنند فرصتهای بسیاری را از نظر موفقیتهای اجتماعی و شغلی از دست می دهند.
اما از طرف مقابل فرزند داشتن در سنین کم نیز به دلیل تجربه کم والدین سختی هایی دارد و والدین به دلیل توجه زیاد به فرزند ممکن است از توجه کافی به یکدیگر غافل شوند. این امر در بسیاری موارد در مادران جوان منجر به افسردگی های پس از زایمان می شود و در پدران جوان نیز ناراحتی های ناشی از کمبود توجه همسرشان مشکل ساز است.
در بسیاری از موارد که ازدواجها در سنین پایین انجام می گیرد و زوجین خیلی زود تصمیم به بچه دارشدن می گیرند مشکلات زیادی به دلیل عدم آمادگی ها و تفاهمات لازم جهت پذیرش مسئولیتهای جدید ایجاد می شود.
بررسی ها نشان داده فرزندان زنانی که در سنین بین ۱۵ تا ۲۴ متولد شده اند از نظر رفتاری مشکلات بیشتری دارند و آن هم بیشتر به دلیل فقدان مهارتهای تربیتی لازم در مادران خیلی جوان است.


ارزیابی وضعیت والدینی که در دهه ۳۰-۲۰ و ۴۰ خود فرزنددار شده اند نشانگر ویژگیهای رفتاری و تربیتی متفاوت در این فرزندان است.
لازم به ذکر است که شما در هر سیکل عادت ماهیانه فقط تا ۲۵ درصد شانس بارداری خواهید داشت و بدین ترتیب یعنی در اوایل دهه بیست سالگی در سال در حدود۹۸ درصد و در اواخر این دوران در حدود ۸۴درصد شانس برای بارداری خواهید داشت.
در این دهه فقط ۷درصد از خانم ها دچار ناباروری می شوند و ۶ درصد نهایتا بچه دار نمی شوند. اما در دهه۴۰ سالگی احتمال اینکه افراد هرگز نتوانند بچه دار شوند تا ۶۴ درصد هم می رسد.
این مسئله در مورد خانم های دهه ۴۰سالی که سقط جنین دارند ۳برابر افرادی است که در دهه بیست سالگی هستند و در مورد ۴۵سالگی به بالا باز هم افزایش می یابد.
در ضمن در مورد ابتلای کودک به سندروم داوان در دهه بیست سالگی مادر احتمال یک به ۱۲۹۵ است و در دهه ۳۰ یک در ۷۵۹ می باشد.
با توجه به موارد فوق توصیه می کنیم که در هر سنی حتی در دهه بیست سالگی اگر قصد بچه دار شدن دارید حتما قبل از هرچیز با پزشک متخصص مشورت نمایید تا از جنبه های گوناگون از آمادگی شما برای این موضوع اطمینان حاصل کرده و موارد مورد نیاز را به اطلاعتان برساند.  

گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
منبع : پزشکان بدون مرز

بولیمیا، بیماری مانکن ها و دختران جوان

 

بولیمیا، بیماری مانکن ها و دختران جوان

 

ارسال مقاله از : مهدی حجازی  

بیماری بولیما چیست؟ چرا فقط مانکن ها و دختران جوان دچار این بیماری می شوند؟ آیا از این بیماری اطلاعی دارید؟

بولیمیا یک اختلال ذهنی است که دختران نوجوان و جوان را گرفتار می سازد و با دوره ای غذا نخوردن و روزه داری مشخص می شود.«بولیمیا» یکی از بیماریهای روحی و ذهنی محسوب می‌شود که فرد مبتلا احساس گرسنگی شدیدی می‌کند؛و در پی تنشهای روحی در بازه زمانی کوتاهی،مقادیر زیادی غذا مصرف می‌کند و به سبب این مهار نداشتن بر غذا خوردن و برای جلوگیری از افزایش وزن به رفتارهای جبرانی دست می‌زند.
معمولا بیماران تسلطی بر غذا خوردن ندارند و غذاهایی را که کالری بالایی دارند و بلع و استفراغ آنها راحت است انتخاب می‌کنند.ترس از افزایش وزن و به هم ریختن تناسب اندام سبب بروز رفتارهای جبرانی از جمله ورزشهای بسیار سخت،روزه‌داری،برنامه های غذایی سخت،تحریک برای ایجاد استفراغ،سوء استفاده از دیورتیک‌ها (ادرارآورها)، سوء استفاده از مسهل ها،استفاده از داروهایی که سوخت‌ و ساز بدن را افزایش می‌دهد مثل هورمونهای تیروئیدی می شود.
این افراد در مورد وزن‌ خود بسیار حساس اند و، با تحریک برای بازگشت غذا و استفراغ،غذاهای خورده را استفراغ می‌کنند یا با مصرف دارو سبب ایجاد استفراغ می‌شوند.
علایمی که ممکن است این بیماران نشان دهند عبارت است از:
*علایم شایع دستگاه گوارش مثل درد شکم (بخصوص در افرادی که استفراغ را تحریک می‌کنند)،نفخ، یبوست،دفع گاز.

* علایم ریوی ناشی از ورود مواد غذایی به مجرای تنفسی که ممکن است سبب عفونت ریوی شود.

* قطع قاعدگی که در 50% از این بانوان رخ می‌دهد و در بیشتر موارد به صورت دوره‌های نامنظم قاعدگی بروز می کند.

* تورم پاها در افرادی که داروهای ادرار آور و مسهل استفاده می‌کنند.در معاینه فیزیکی این افراد، ممکن است بزرگی دوطرفه غدد پاروتید و غدد بزاقی مشهود باشد.
* همچنین،در افرادی که استفراغ را تحریک می‌کنند،زخمهایی روی زبان و لثه ایجاد می‌شود و اسید معده نیز سبب خوردگی و تخریب دندا‌نها می‌شود.

* بر هم خوردن ضربانات قلبی و در نتیجه اختلالات الکترولیتی نیز در این افراد وجود دارد.

* در نوع دیگری از این بیماری،کاهش درجه حرارت بدن و کاهش فشار خون وجود دارد که البته چندان شایع نیست.

* گاهی نوع دیگری از بیماری تظاهر می‌کند و این افراد در زمانی مشخص (یک ساعت) غذایی بیشتر از حد طبیعی مصرف می‌کنند و قادر به مهار کردن رفتار خود نیستند؛ولی این نوع بیماری با رفتارهای جبرانی همراه نیست.
معمولا بیماریهای روحی و روانی - بخصوص افسردگی و اضطراب با بولیمیا همراه است و این افراد این علایم را نشان می‌دهند:پرهیز از برقراری ارتباط‌ چشمی،افکار خودکشی و دیگرکشی، خستگی،آشفتگیهای روحی،بیحوصلگی،بیحالی،اضطراب و افسردگی،قضاوت و اراده ضعیف.
عوارض بولیمیا:
*  خرابی دندانها و لثه با اسید معده.

* کاهش آب بدن و کاهش سطوح پتاسیم که به ضعف شدید و ریتم‌های نامنظم قلبی منجر می‌شود.

* استفاده از داروهای مسهل سبب تحریک‌پذیری مخاط مری و روده می‌شود و استفاده مکرر آ‌نها به یبوست می‌انجامد.
با این همه،درمان برای درمان این بیماری به گروهی ‌درمانی نیاز داریم:
مشاور تغذیه: برای بازگرداندن کمبودهای بدن،متخصص تغذیه باید برنامه غذایی سالم و مقوی برای بیمار تجویز کند.

روانپزشک و مشاور: این قسمت درمان یکی از کارهای بسیار اصولی ‌است؛چون ریشه اختلالات غذا خوردن در مشکلات روحی و عاطفی است.پزشک به بیمار کمک می‌کند تا افکار مخرب و منفی خود را بازنگری ‌کند.مشاور کمک می‌کند تا افراد خانواده نگرشی صحیح به این بیماری داشته باشند و در فرآیند درمان بیمار را کمک کنند.

داروها: در برخی از موارد،داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب برای این بیماران تجویز می‌شود.این داروها سبب بهبود در اختلالات غذا خوردن می‌شود.
نتیجه یک تحقیق آمریکایی که بر روی 80 بیمار سنین 12 تا 19 سال نشان داد مشارکت والدین در درمان نوجوانان مبتلا به بولیمیا حملات ناشی از ابتلا به این بیماری را بعد از شش ماه درمان 39 درصد کاهش داد در حالی که در روش های مرسوم درمان این بیماری که همراه دوران درمانی است بعد از شش ماه 18 درصد کاهش حملات مشاهده می شود.
بنابراین گزارش،به عقیده محققان دانشگاه شیکاگو والدین در درمان نوجوانان مبتلا به اختلال تغذیه ای بولیمیا نقش بی نظیری ایفا می کنند دراین روش والدین نوجوان را حین رفتن به کلینیک و درمان در آنجا همراهی می کنند و در خانه فرزند خود را تشویق به خوردن مرتب غذا میکنند.بر اساس این گزارش،هنوز مشخص نیست که دقیقا مشارکت والدین در درمان و یا توجه آن ها به غذاخوردن نوجوان در خانه کدام درمان را ارتقا می بخشد.گفتنی است،بولیمیا یک اختلال ذهنی است که دختران نوجوان و جوان را گرفتار می سازد و با دوره ای غذا نخوردن و روزه داری مشخص می شود.

گردآوری: گروه سلامت سیمرغ

تاثیر تغذیه بر میل جنسی

تاثیر تغذیه بر میل جنسی 

ارسال مطلب از مهدی حجازی

در این مقاله قصد داریم به تفصیل این موضوع بپردازیم و راهکارهایی را برای این موضوع منذکر شویم مانند...

تحقیقات نشان داده است که۲۰ درصد جمعیت جهان دچار اختلالات جنسی است.بسیاری از اختلالات جنسی مانند فقدان میل جنسی،ناتوانی جنسی،ناباروری و دیگر مسایل ریشه در عدم تعادل مواد شیمیایی و هورمون‌ها در بدن دارد.
 یکی از عواملی که بر تمایلات جنسی اثر می‌گذارد رژیم غذایی است.رژیم غذایی نامناسب می‌تواند باعث کاهش میل جنسی شده و هر چه فرد غذای مقوی‌تری مصرف کند،توانایی او در رابطه زناشویی بیشتر می‌شود.یک رژیم مدیترانه‌ای که شامل غلات،میوه‌جات،سبزیجات،گردو و روغن زیتون است و همچنین مصرف مقادیر کم شکر،غلات بدون سبوس و غذاهای آماده می‌تواند قوای جنسی را افزایش دهد.
عملکرد جنسی توسط غدد درون ‌ریز کنترل می‌شود.این غدد هورمون‌های خاصی ترشح می‌کنند.برای اینکه این غدد بتوانند درست عمل کنند،نیاز به مواد مغذی خاصی دارند.یکی از مهم‌ترین غددی که در تولید مثل نقش دارد،غده هیپوفیز است.نقصان در ترشح این غده می‌تواند منجر به نقص در اندام‌های تناسلی،یائسگی زوردرس در زنان و ناتوانی جنسی در مردان شود.از غدد دیگر غده فوق کلیه است که مقدار کم اما مهم از هورمون‌های جنسی را تولید می‌کند و فرسودگی آن می‌تواند به ناتوانی جنسی یا عدم میل جنسی منجر شود.
غده هیپوفیز برای عملکرد خود به ویتامین‌های گروه B،اسید پانتوتنیک، ویتامین E و روی نیاز دارد. غده فوق کلیه نیز به ویتامین‌هایA، B، E، C و اسیدهای چرب اشباع نشده نیاز دارد.

* ویتامین‌ها؛ مواد غذایی حیاتی
ویتامین Aاز ویتامین‌های محلول در چربی است که نقش اساسی در تولید مثل ایفا می‌کند.این ویتامین در سیب زمینی شیرین،هویج،کلم پیچ،شلغم،اسفناج،بروکلی،کاهو،فلفل قرمز و انبه یافت می‌شود.از ویتامین‌های گروه B تیامین(B۱)، ریبوفلاوین (B۲) ونیاسین (B۳) برای میل جنسی طبیعی، لازم است البته ویتامین‌های B۵، B۶، B۱۲ نیز برای کاهش استرس و تنظیم سطح هورمون‌های بدن لازم‌اند. ویتامین B۳(نیاسین) باعث اتساع عروق شده و گردش خون را بهبود می‌بخشد.این ویتامین همچنین باعث ساخته شدن هورمون‌های جنسی می‌شود.ویتامین B۶از افزایش میزان پرولاکتین که خود باعث کاهش میل جنسی می‌شود،جلوگیری می‌کند.پس به طور کلی ویتامین‌های گروه B جهت سلامت تولید مثل لازم‌اند.منابع سرشار از ویتامین‌های گروه B عبارتند از غلات سبوس دار،تخم مرغ،حبوبات (نخود و لوبیاو...)، محصولات سویا،ماهی سالمون و دیگر ماهی‌های آزاد، انواع مغزها به صورت خام، کلم بروکلی،گوشت کم چرب و موز.موز دارای آنزیم بروملین است که در افزایش میل جنسی مردان موثر است.همچنین سرشار از پتاسیم و ویتامین‌های گروه B است.باید توجه داشت که مصرف نوشیدنی‌های الکلی باعث از بین رفتن ویتامین‌های گروه B می‌گردد.
ویتامین Cجهت عملکرد سالم غدد جنسی لازم است.همچنین اسپرم‌ها را در برابر اثر رادیکال‌های آزاد که باعث چسبیدن و عدم تحرک آنها می‌شود،محافظت می‌کند.منابع سرشار از این ویتامین مرکبات،توت‌فرنگی،کیوی،هلو،انبه،گوجه فرنگی و سبزی‌ها برگ تیره است.ویتامین Eبه تولید هورمون‌های جنسی کمک کرده و گردش آنها را بهتر می‌کند.ویتامینE در مغزها،حبوبات، غلات سبوس‌دار، میوه‌ها و سبزی‌ها یافت می‌شود.

* مواد معدنی؛ معدن انرژی
روی از آنتی‌اکسیدان‌هایی است که باعث درست کار کردن غده فوق کلیه می‌شود تا بتواند به اندازه کافی انرژی تولید کند.روی برای تولید تستوسترون و افزایش تعداد اسپرم لازم است. همچنین باعث افزایش استقامت در حین فعالیت زناشویی می‌شود و احساس خستگی را از بین می‌برد. در ضمن اسپرم را در برابر باکتری‌های واژن محافظت می‌کند.مقدار مورد نیاز روی ۴۰ میلی‌گرم در روز است.روی در صدف خوراکی بخارپز ،دانه‌های کدوتنبل، تخمه گل آفتابگردان، سیر و اسفناج یافت می‌شود.منیزیم استقامت ماهیچه‌ها را افزایش می‌دهد و باعث افزایش تمدد اعصاب لازم برای فعالیت زناشویی می‌‌شود.منابع غنی از منیزیم آجیل و غلات سبوس‌دار می‌باشند.اسیدهای چرب ضروری در تولید هورمون‌های جنسی نقش دارند و همچنین به ذخیره کردن ویتامین‌های محلول در چربی مثل D، E وk کمک کرده و فرد را از نظر جنسی فعال نگه می‌دارند.اسیدهای چرب ضروری در گیاهان دریایی،دانه کتان، کنجد، بادام، جوانه گندم و کدو تنبل به وفور یافت می‌شود.ورزش باعث می‌شود که جریان هورمون‌ها در بدن به راحتی انجام گیرد.افرادی که ورزش می‌کنند،مقدار انرژی بیشتری داشته و در نتیجه از نظر جنسی فعال‌ترند.

* مواد غذایی و کاهش توانایی جنسی
مصرف بیش از حد نوشیدنی‌های کافئین‌دار از طریق فرسودگی غدد فوق کلیوی باعث کاهش میل جنسی می‌گردد.مصرف زیاد کافئین باعث خستگی مفرط می‌گردد و در نهایت موجب مصرف شدن تمام هورمون کورتیزول بدن می‌شود.این موضوع،خود موجب فرسودگی غددفوق کلیوی می‌شود و کاهش توانایی جنسی را به دنبال دارد.غذاهای بسته‌بندی شده،فست‌فود و غذاهای آماده دارای سطح بالایی از چربی‌های اشباع شده هستند.الکل همانند استروژن در زنان عمل می‌کند و اثر مخربی بر توانایی‌ جنسی مردان دارد.همچنین مصرف الکل علایم افسردگی و در نتیجه کاهش میل جنسی را به همراه دارد.
در طب سنتی ایران برای حفظ و دستیابی به سلامت توجه به شش اصل ضروری است که یکی از آنها «خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها» است.یکی از مشکلات و مسایلی که تغذیه در آن نقش مهمی ایفا می‌کند،مشکلات جنسی است با بررسی اجمالی در متون طب سنتی ایران،می‌توان به اهمیت غذاها بر عملکرد جنسی پی برد ولی باید توجه کرد که برخلاف تصور عامه،ساده ‌انگاری در مورد آثار گیاهان و داروهای طب سنتی و غذاها بر عملکرد جنسی،اشتباه است چرا که پاسخ به غذا در هر فرد با فردی دیگر متفاوت است.
بنا بر دیدگاه طب سنتی به علت تفاوت «مزاج» افراد و تفاوت در گرمی و سردی غذاها و نیز ماهیت بیماری و علت اختلال عملکرد جنسی،تجویز بدون بررسی غذا صحیح نیست.معمولا در این موارد نمی‌توان بدون تجزیه و تحلیل مشکل بیمار از غذاها و گیاهانی مانند خرما،نعناع،زعفران،سیر،بادام،کنجد،فندق،گردو،فلفل و نخود و... استفاده کرد.گرچه غذاها به طور موثری در افزایش و کاهش میل جنسی و یا توانایی جنسی موثر است ولی باید توجه کرد که گاهی مصرف طولانی‌مدت برخی از همین مواد خوراکی ساده و بدون رعایت اصول علمی تاثیرات نامطلوبی بر فرد گذاشته و چه بسا باعث تشدید مشکل بیمار می‌شوند.در تحقیقی که در مورد اثر غذاها بر میل جنسی انجام شده است،بیشتر اقلام مواد غذایی مورد استفاده در ایران اثر تقویت‌کننده میل جنسی نیز داشته‌اند (۵۸ درصد) و ۵/۱۴ درصد مواد غذایی اثر تضعیف کننده و ۵/۲۷ درصد اثری بر میل جنسی نداشته‌اند.
در بسیاری از مواردشان بیمارانی مراجعه می‌کنند که به علت کثرت استفاده از غذاهای گرم به مدت طولانی دچار ضعف جنسی و پیچیده شدن بیماری،شده‌اند.توصیه می‌شود با توجه به وجود مواد موثر بر عملکرد جنسی در غذاهای روزمره بدون مشورت با فرد آگاه به طب سنتی و تنها با تکیه بر شنیده‌ها و یا مراجعه غیراصولی خوددرمانی تغذیه‌ای نکنید.
 

گردآوری: گروه سلامت سیمرغ

روابط زناشویی در دوران بارداری

روابط زناشویی در دوران بارداری

ارسال مطلب از : سید مهدی حجازی

معمولا زوجین طی بارداری تغییراتی را در روابط بین فردی خود تجربه می‌کنند که یکی از آنها مربوط به روابط زناشویی است.

این روابط در بارداری می‌تواند تحت تاثیر عواملی قرار گیرد که از آن جمله می‌توان به شیوه رابطه زناشویی زوجین قبل از بارداری و همچنین مفهوم روابط زناشویی در نظر زوجین، وضعیت سلامت جسمی و روانی و عوارض دوران بارداری، باورها و ویژگی‌های فرهنگی زوجین، نحوه برخورد آنها با تغییرات فیزیکی زنان طی بارداری و در ضمن ترس از صدمه به جنین در زمان نزدیکی اشاره کرد.

در بارداری محدودیت‌هایی جهت نزدیکی وجود دارد که عبارت‌اند از:
• سابقه سقط یا تهدید به سقط یا زایمان زودرس

• سابقه انقباضات خودبه‌خودی رحمی، خون‌ریزی و یا پارگی زودرس پرده دور جنین

• نارسایی دهانه رحم و همچنین تعداد زایمان‌های متعدد

• چهار تا شش هفته آخر بارداری

• سابقه فشار خون بارداری

• برخی موارد دیگر که توسط پزشک یا ماما عنوان شود.

به‌رغم موارد بالا، اگر بارداری طبیعی باشد و پزشک یا ماما مانعی برای نزدیکی زوجین عنوان نکند روابط بلامانع است و در سه ماهه سوم با نظر پزشکی که بارداری را پیگیری می‌کند نیز می‌تواند ادامه یابد. هر چند در بارداری به خصوص ماه‌های آخر باید پوزیشن و وضعیت مناسبی در حین نزدیکی در نظر گرفته شود که به شکم زن باردار فشاری وارد نیاید.

شاید بعضی خانم‌ها در حین بارداری به خصوص سه ماهه اول با کاهش میل جنسی روبه‌رو شوند که در برخی متون این مساله را به خستگی و تهوع ناشی از مراحل اولیه رشد جنین و جفت نسبت می‌دهند.
در برخی از خانم‌ها این مساله درست برعکس اتفاق می‌افتد و به افزایش تمایلات جنسی زن در سه ماهه اول منجر می‌شود. به‌طور کلی اگر منعی برای رابطه جنسی در بارداری نیست تعامل و تماس لازم است و نوازش کردن خانم‌ها در دوران بارداری به آرامش فکری و روانی آنها کمک می‌کند و موجب می‌شود فرزند شادتری به دنیا بیاورند و پس از زایمان نیز زودتر به زندگی زناشویی خود بازگردند.

بعد از تولد فرزند نیز عموما چند هفته (4 تا 6) طول می‌کشد تا مادران بتوانند در کنار رسیدگی به نوزاد خود را برای رابطه جنسی آماده کنند، به‌خصوص در اوایل رشد بچه ممکن است زوجین حریم خصوصی نداشته باشند تا احساسات جنسی خود را بروز دهند. توصیه می‌کنم حتما به حفظ این حریم خصوصی در هر مرحله از زندگی بپردازید تا زندگی جنسی و به دنبال آن سایر نقاط زندگی مشترک را با نشاط در کنار هم طی کنید.

گردآوری : گروه سلامت سیمرغ